موضوع اين مقاله تئوری فروپاشی است، بدين معنا که سرمايه داری در حال نزول و يا فروپاشی است. اين نوع توصيف<عصر> با اين طرح کلی گره خورده است که دوره ی سرمايه داری مرکانتليستی که از پايان فئوداليسم تا وزدهم به درازا کشيد دوره جوانی سرمايه داری بود. دوره اقتصاد رقابتی ليبرال در نيمه دوم قرن نوزدهم، دور
شکوفائی و کمال سرمايه داری بود. و ورودش به دوره امپرياليسم و سرمايه داری انحصاری همراه با اشکال متفاوت
اجتماعی کردن و برنامه ريزیِ توليد , نشان گر آغاز دوره انتقالی به جامعه ی پسا سرمايه داری است
در اينجا سه گروه که از شيوه معمول بريدند را بررسی م یکنيم: سوسياليسم يا بربري ، ت موقعيت آفرينان بين الملل و
ايتاليائی. همچنين در اينجا پافشاری و يا رد تئوری زوال درون جريان (workerist) جريان آتونوميست/ کارگر گرای
عينی گرا را مورد ملاحظه قرار می دهيم.
Attachments
محسن صابری2.pdf
(496.31 KB)
Comments