تئوری بحران مارکس

برای مارکس از پيش معلوم بود که ]علم[ اقتصاد بورژوائی به لحاظ محتوائی به رکود می رسد. او نوشت:
اقتصاد سياسی کلاسيک متعلق به دوره ای است که در آن مبارزه طبقاتی هنوز گسترش نيافته بود.
ريکاردو، آخرين نماينده ی بزرگ آن، سرانجام )و آگاهانه( سرآغازِ تحقيقات خود را تضاد منافع
طبقاتی، دستمزدها و سودها، سودها و بهره قرار داد، و ساده لوحانه اين تضاد را يک قانون اجتماعیِ
طبيعی گرفت. با اين اما، علم اقتصاد بورژوائی به مرزهائی رسيد که نمی توانست از آن بگذرد. . . .

Submitted by Majid00 on June 5, 2025

Attachments

Comments