مقاله ماهیت اقتدارگرایانه جامعه روژاوا را بخوبی بیان میکند، اما در مورد مناسبات مردسالاری، دیدگاه درستی ندارد. مناسبات مردسالاری به سرمایه داری مربوط نیست و تاریخ خودش را دارد. در این مناسبات، مرد زن را استثمار میکند. این مسئله برای کسانیکه از مارکسیسم آمده اند چندان قابل تصور نیست چون قرار است تضاد کار و سرمایه همه چیز را توضیح بدهد!!! متاسفانه کامنتهای ضد آنارشیستی مترجم اپورتونیستی و ناشی از جهل او از دیدگاه آنارشیسم است. او به آنارشیسم مثل فرقه مارکسیستی خودش نگاه میکند و فکر میکند اصول دین است. یک جا مینویسد که آنارشیستها مثل لنینیستها دلیل آنارشیست بودن خود را نمی دانند. از این ابلهانه تر نمیتوان چیزی گفت. اگر آنارشیستها نمیدانند چه میگویند چطور در زمان مارکس میدانستند که دولتهای مارکسیستی به دیکتاتوری دولتی چند تا روشنفکر تبدیل خواهد شد؟!!
تا وقتی که تکبر مارکسیستها از بین نرفته، فقط فعالیتهای ضد کارگری و ضد انقلابی میکنند و بس.
Comments
مقاله ماهیت اقتدارگرایانه…
مقاله ماهیت اقتدارگرایانه جامعه روژاوا را بخوبی بیان میکند، اما در مورد مناسبات مردسالاری، دیدگاه درستی ندارد. مناسبات مردسالاری به سرمایه داری مربوط نیست و تاریخ خودش را دارد. در این مناسبات، مرد زن را استثمار میکند. این مسئله برای کسانیکه از مارکسیسم آمده اند چندان قابل تصور نیست چون قرار است تضاد کار و سرمایه همه چیز را توضیح بدهد!!! متاسفانه کامنتهای ضد آنارشیستی مترجم اپورتونیستی و ناشی از جهل او از دیدگاه آنارشیسم است. او به آنارشیسم مثل فرقه مارکسیستی خودش نگاه میکند و فکر میکند اصول دین است. یک جا مینویسد که آنارشیستها مثل لنینیستها دلیل آنارشیست بودن خود را نمی دانند. از این ابلهانه تر نمیتوان چیزی گفت. اگر آنارشیستها نمیدانند چه میگویند چطور در زمان مارکس میدانستند که دولتهای مارکسیستی به دیکتاتوری دولتی چند تا روشنفکر تبدیل خواهد شد؟!!
تا وقتی که تکبر مارکسیستها از بین نرفته، فقط فعالیتهای ضد کارگری و ضد انقلابی میکنند و بس.